اسکلت فردی باعصبانیت گفت:من نگهبان دروازه جهانیم!برای امنیت کشورم!حالااسمت چیه غری.0_0»دریه ثانیه،چشماش بنفش شد.خرگوشه لبخندچندش آوری زد:من گلیچ ترپم!ملهیرم صدام کنین،برام فرقی نمیکنه^^من فقط میخوام خوش بگذرونم!حالا.اجازه بده واردبشم!»اسکلت فردی بایه حالت زامبی وارگفت:ب.باشه!»ازاونطرف،کریس که همه ماجرارودیده بود،آروم آب دهنشوقورت دادوگفت:آخرش بدبخت میشیم!0_0»
درباره این سایت